وظیفه جشنواره فیلم فجر،کینه زدایی است یا کینه افزایی؟!
هدف و نفس برگزاری جشنواره فیلم فجر،نزدیک کردن قلوب به هم و کینه زدایی بود،نه کینه افزایی.
وقتی مدیر مدبری به نام سیدمحمد بهشتی دبیر جشنواره فیلم فجر بود،علی رغم فشارهایی که تشکلات و افراد مختلف بر او وارد می آوردند تا عده ای در جشنواره حاضر نباشند،اما او با قدرت مقابل همه ایستاد و تا آنجا که ممکن بود،شرایط را برای حضور همه مهیا کرد.
در دهه ۶۰ که پرشکوه ترین دوران جشنواره فیلم فجر بود،بزرگان سینمای ایران و حتی جهان در آن شرکت داشتند.
هیات انتخابی موثق داشت و داورانی که مورد احترام بودند.به همین دلیل اگر در کارشان ایراد و اشتباهی هم دیده می شد،سینماگران و اهالی رسانه لب روی هم نهاده و اعتراضی نمی کردند.
بعد از دوران سیدمحمدبهشتی،شکوه و عظمت جشنواره فیلم فجر،به خاطر سکان داری افرادی کارنابلد و حتی کوتوله به عنوان دبیر جشنواره،شدیدا رو به افول نهاد و امروز متاسفانه در پایین ترین حد قرار داشته و تنها در تراز وزیر ارشاد برگزار می شود!
جشنواره فیلم فجر در دهه با شکوه ۶۰،آنچنان تاثیرگذار بود که به محض پایان یک دوره،سینماگران،منتقدان و مردم،از همان دم لحظه شماری می کردند تا زمان سریع تر گذشته و دوباره جشنواره آغاز شود.آیا امروز این چنین است؟!
همه مردم،از منتقد گرفته تا سینماگر و با عقاید و سلایق مختلف،کنار هم به تماشای فیلم ها نشسته و لذت می بردند،چون جشنواره مدیری قوی و مشاوران متخصصی داشت که دنبال هم افزایی بودند،نه تفرقه افکنی.
فریادها و اشک الناز شاکردوست در پردیس کوروش،نشان دهنده چه بود،کینه افزایی دبیر و متولیان جشنواره یا کینه زدایی؟!
چرا باید یک بازیگر در حضور تماشاچیان این گونه فریاد بزند که حق فیلم آنان و عواملش خورده شده؟چرا باید اشک بریزد که به آنان فرصت داده نشده تا با اهالی رسانه و مردم گفت وگو کنند؟
هیچ کدام از فیلم ها را ندیده و نمی بینم، اما در جریان تمام اخبار و نقدها هستم.
به گواه منتقدان و اهالی رسانه،فیلم بی بدن که الناز شاکردوست بازیگرش بود، بسیار بهتر از اثری بود که منتقدان آن را به سخره کشیده و سالن را ترک کردند.
دبیر جشنواره و هیات انتخاب باید به همه پاسخ دهند چرا چنین کرده اند؟چرا فیلم های ضعیف را شایسته حضور در بخش اصلی جشنواره دانسته و فیلم های به مراتب بهتر از آنها را لایق ندانسته اند؟!
ملاک شان برای این انتخاب ها چه بوده،فشار از بالا و پایین یا سلیقه و عقیده شخصی؟!
دبیر و متولیان جشنواره فیلم فجر در این سه دهه،چرا فکر کرده و می کنند که جشنواره ملک شخصی آنان است و حق داشته و دارند به دلخواه عمل کنند؟
با ندانم کاری و کینه ورزی، بزرگان سینما و عرصه نقد را از حضور در جشنواره ای که صاحب اصلی اش آنان هستند،محروم کرده و می کنند،چرا؟
سال هاست که در نشست های جشنواره فیلم فجر،حتی یک منتقد و روزنامه نگار بزرگ حضور ندارد،کسانی که تمام عمرشان را در سینما گذرانده و درباره آن گفته و نوشته اند.
شبه منتقدانی را جایگزین آنان کرده اند که در تمام طول عمرشان،حتی یک فیلم مهم تاریخ سینما را روی پرده عریض و طویل ندیده اند!
شبه منتقدانی که به جای نقد فیلم، فقط اصطلاحاتی را که از روی کتب سینمایی حفظ کرده اند،تکرار کرده و می کنند.
برنامه های سینمایی تلویزیون نیز بیشتر از این شبه منتقدان استفاده می کنند که نه تنها اطلاعات جدیدی به مخاطب ارائه نمی دهند، بلکه دانسته های او را نیز به خطر می اندازند.
حرف آخر اینکه، چرا کارگردانی که مدام با بودجه های دولتی فیلم ساخته، حق دارد در مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم فجر و در حضور وزیر ارشاد و دبیر،نقش بازی کرده و هرچه دلش خواست بر زبان بیاورد،اما به یک بازیگر که بازی در چندین فیلم را در کارنامه اش دارد،فرصت نداده و نمی دهند با مردم و اهلی رسانه گفت وگو کند؟!
سیدرضا اورنگ
فیلمنامه نویس و منتقد سینما