گفتگو با بانوان هنرمند کشور «قسمت چهارم»

به گزارش میزهنری، بدرالسادات برنجانی، بازیگر تئاتر و سینما، معصومه حسینزاده، هنرمند هنرهای تجسمی، و سمیه خاتونی، منتقد و فیلمنامهنویس شناختهشده، در گفتوگو با خبرنگار ما به تحلیل وضعیت کنونی هنرهای نمایشی، تجسمی و سینما پرداختند. آنها با تأکید بر چالشهای پیشروی هنرمندان، اهمیت حمایتهای مالی و معنوی و ضرورت اصلاحات مدیریتی در این عرصهها، پیشنهاداتی برای ارتقای جایگاه هنر در ایران ارائه کردند.
هنرهای نمایشی نیازمند حمایتهای جدی و مدیریت متخصص
بدرالسادات برنجانی، بازیگر برجسته تئاتر، سینما و تلویزیون از آبادان، در گفتوگو با خبرنگار میزهنری، به بررسی فراز و فرودهای هنرهای نمایشی در ایران پرداخت و از تجربههای شخصی، چالشهای زنان هنرمند، و ضرورت حمایت از جامعه هنری سخن گفت.برنجانی با اشاره به آغاز فعالیت هنری خود در دوران کودکی، گفت: «من از ششسالگی به همت و تشویق پدرم وارد عرصه هنر شدم. در آن دوران، بهویژه در شهرستانها، شرایط برای زنان بسیار دشوار بود. هنر، بهخصوص تئاتر، چندان جدی گرفته نمیشد و جامعه از آن استقبال نمیکرد. اما با ورود به دانشگاه و آشنایی با بزرگان این عرصه، تغییرات مثبتی در جایگاه هنرهای نمایشی ایجاد شد.»
وی افزود: «دانشگاه برای من نقطه عطفی در درک ارزش هنر بود. در آن زمان، اساتید برجستهای نظیر پری صابری و مهین اسکویی، هنر را در جایگاهی والا قرار دادند و ثابت کردند که تئاتر تنها سرگرمی نیست، بلکه بستری برای انتقال فرهنگ و اندیشه است.»
برنجانی با اشاره به وضعیت کنونی هنرهای نمایشی، بر لزوم حمایت از هنرمندان تأکید کرد و گفت: «امروز بسیاری از هنرجویان و فارغالتحصیلان تئاتر، بهدلیل نبود فرصتهای شغلی مناسب، از مسیر اصلی خود منحرف میشوند. حمایتهای ناکافی از سوی نهادهای دولتی، نبود امکانات، و هزینههای بالای تولید نمایش، چالشهایی جدی برای این قشر ایجاد کرده است.»
وی ادامه داد: «در گذشته، سالنهای نمایش مملو از جمعیت بود و مردم با علاقهای وصفناپذیر به تماشای تئاتر مینشستند. اما اکنون شرایط اقتصادی و عدم فرهنگسازی مناسب، سبب شده که بسیاری از افراد از حضور در سالنهای تئاتر صرفنظر کنند. از سوی دیگر، جشنوارهها و اجراها عمدتاً محدود به حضور هنرمندان و دانشجویان این حوزه است و مخاطبان عمومی کمتر به آن جذب میشوند.»
این هنرمند باسابقه، یکی از مشکلات اساسی هنرهای نمایشی را مدیریت غیرمتخصص دانست و بیان کرد: «مدیریت هنر باید در دست افرادی باشد که از بطن این حرفه برخاستهاند. هنرمندانی که خود با چالشهای این مسیر آشنا هستند، بهتر میتوانند راهگشای مسائل باشند. برای مثال، حضور چهرههایی مانند پرویز پرستویی در جایگاه مدیریتی میتواند تحولی بنیادین در این حوزه ایجاد کند.»
برنجانی در بخشی دیگر از سخنان خود، به مشکلات نویسندگان و معضل سرقت ادبی اشاره کرد و گفت: «بسیاری از نویسندگان با استعداد، بهدلیل نبود حمایتهای لازم، آثار خود را به نام دیگران منتشر میکنند یا شاهد سرقت آثارشان هستند. این مسئله نه تنها به هنر آسیب میزند، بلکه انگیزه نویسندگان را نیز کاهش میدهد. مقابله با این معضل نیازمند نظارت جدی و ایجاد سازوکارهای حمایتی است.»
این بازیگر برجسته در پایان گفت: «برای احیای هنرهای نمایشی در ایران، باید فرهنگسازی از دوران کودکی آغاز شود. از سوی دیگر، حمایت مادی و معنوی از هنرمندان و اختصاص امکانات مناسب، نظیر سالنهای رایگان و تسهیلات مالی، میتواند انگیزهای مضاعف برای تولید آثار فاخر ایجاد کند.»
چالشهای هنرهای تجسمی در سیستان و بلوچستان: کمبود حمایت و انگیزه
معصومه حسینزاده، هنرمند فعال در حوزه هنرهای تجسمی از زاهدان، در گفتوگو با خبرنگار ما،به بررسی وضعیت کنونی هنر تصویرسازی در استان سیستان و بلوچستان پرداخت و از مشکلات، چالشها و کمبودهای این عرصه سخن گفت.حسینزاده با تأکید بر شرایط نامناسب هنر تصویرسازی در استان، اظهار کرد: «کمتر هنرمندی در این منطقه دغدغه تصویرسازی دارد. هنرمندانی که از تجربه و توانایی کافی برخوردارند، بیشتر درگیر مسائل کاری غیرمرتبط با هنر هستند یا در تلاش برای تأمین مالی، مشغول انجام پروژههای سفارشیاند. این در حالی است که این نوع فعالیتها، آنها را از فضای شخصی و خلاقانه خود دور کرده است.»
وی افزود: «هنرمندان باسابقه در استان، اغلب به دلیل خستگی ذهنی و بیمیلی، در رویدادهای هنری مشارکت نمیکنند. از سوی دیگر، هنرمندان نوظهور که انگیزه بیشتری دارند، بیشتر به دنبال کسب امتیاز مادی هستند تا بهرهگیری از تجربه اساتید و هنرمندان باسابقه. این مسئله باعث میشود فرصت حضور هنرمندان برجسته در استانها نادیده گرفته شود.»
این هنرمند چندوجهی و فعال در عرصه هنرهای تجسمی، با اشاره به کمبود کاربردهای عملی برای آثار خلقشده، گفت: «آثار هنری اغلب تنها در نمایشگاهها به نمایش گذاشته میشوند و شهرداریها نیز کمتر برای نمایش شهری از آنها استفاده میکنند. علاوه بر این، هنرمندان استان به دلیل اعتماد بهنفس پایین و نقدهای غیر اصولی، آثار خود را در آرشیو شخصی نگه میدارند و کمتر در فضای مجازی ارائه میدهند.»
حسینزاده تهیه ابزار هنری را یکی از موانع بزرگ بر سر راه هنرمندان دانست و تصریح کرد: «هزینههای بالای تهیه ابزار هنری، بهویژه در حوزه نقاشی، باعث ایجاد وقفه در خلق آثار میشود. از سوی دیگر، ارگانهای دولتی بهازای خلق آثار، مبالغ ناچیزی پرداخت میکنند و سفارشات آنها نیز محدود به موضوعات خاص است که انگیزه هنرمندان را کاهش میدهد.»
وی با تأکید بر اهمیت برگزاری جلسات و پاتوقهای هنری، اظهار داشت: «این جلسات، هرچند با استقبال اولیه مواجه میشوند، بهمرور زمان به دلیل بیتوجهی خود هنرمندان از رونق میافتند. حضور هنرمندان شناختهشده میتواند الهامبخش و تأثیرگذار باشد و باعث جذب هنرمندان جوان و تغییر نگرش آنها شود.»
حسینزاده در پایان گفت: «ارگانهای دولتی اغلب با پیشنهاد مبالغ ناچیز، از هنرمندان انتظار خلق آثار فاخر در ورکشاپها دارند. اگر این روند ادامه یابد، کمتر هنرمندی حاضر به مشارکت خواهد شد. لازم است رویکردهای حمایتی تغییر کند تا هنرمندان بتوانند بهطور جدیتر به فعالیت بپردازند.»
ضرورت پیوند دوباره سینما و ادبیات برای احیای هنرهای نمایشی
سمیه خاتونی، منتقد و فیلمنامهنویس شناختهشده از تهران، در گفتوگو با خبرنگار میزهنری، با تأکید بر ضرورت پیوند میان سینما و ادبیات، اظهار داشت: «دوره طلایی سینمای ایران زمانی رقم خورد که این هنر با ادبیات گره خورد. در دهه ۴۰، کارگردانان بزرگی مانند داریوش مهرجویی و کیومرث پوراحمد، با اقتباس از آثار ادبی، سینمایی خلاق و تأثیرگذار خلق کردند. اما امروز این ارتباط بهشدت تضعیف شده است.»خاتونی با اشاره به کاهش نقش ادبیات در تولیدات سینمایی، گفت: «بسیاری از فیلمسازان امروزی نهتنها شناخت کافی از ادبیات معاصر ندارند، بلکه در آثار خود از اقتباسهای سطحی استفاده میکنند. در گذشته، تعامل سازنده میان نویسندگان و فیلمسازان، آثاری چون قصههای مجید و مهمان مامان را به وجود آورد که همچنان در حافظه جمعی ماندگارند.»
وی با انتقاد از نبود جریانسازی در حوزه ادبیات افزود: «رمانهای ارزشمند امروز، نه به درستی معرفی میشوند و نه مورد توجه قرار میگیرند. حتی اگر اثری شاخص خلق شود، منتقدی برای تحلیل و معرفی آن وجود ندارد. این ضعف در ادبیات، تأثیر مستقیمی بر کیفیت آثار سینمایی نیز گذاشته است.»
این منتقد با نقد سیاستهای فرهنگی موجود، اظهار داشت: «دخالتهای غیرحرفهای مدیران فرهنگی در تولیدات هنری، یکی از دلایل افت کیفیت آثار است. جشنوارههای سینمایی و هنری نیز به جای حمایت از آثار اصیل، بیشتر بر پایه مناسبات غیرتخصصی و داوریهای سلیقهای عمل میکنند.»
وی ادامه داد: «دولت به جای حمایت از سینمای هنری و فرهنگی که نقش مهمی در ارتقای فرهنگ جامعه دارد، بر سینمای گیشه متمرکز شده است. این رویکرد، نه تنها سینمای هنری را تضعیف کرده، بلکه باعث تولید آثاری شده که در گیشه نیز موفق نیستند. دخالتهای ایدئولوژیک و تصمیمگیریهای غیرحرفهای، گیشه را از مسیر طبیعی خود خارج کرده و در نهایت سینمای ایران را در چرخهای از تولیدات سطحی گرفتار کرده است.»
خاتونی بازگشت به ادبیات را لازمه احیای سینما دانست و تأکید کرد: «اگر سینمای ما میخواهد هویت خود را بازسازی کند، باید بار دیگر به ادبیات بهعنوان منبع الهامبخش بازگردد. این بازگشت، علاوه بر ارتقای کیفی آثار، نگاه دراماتیک و عمیقتری به مسائل انسانی و اجتماعی ایجاد میکند.»
وی در پایان، تئاتر را خط مقدم فرهنگ در ایران توصیف کرد و گفت: «تئاتریها با وجود کمبود امکانات و دشواریهای فراوان، همچنان به هنر وفادار ماندهاند. آنها شایسته حمایت جدیتری از سوی جامعه و مسئولان هستند تا بتوانند فرهنگسازی را ادامه دهند و بر چالشهای موجود غلبه کنند.»
“سپاس از همراهیتان”