گفتگو با بانوان هنرمند کشور «قسمت پنجم»

به گزارش میزهنری، وضعیت هنر در ایران، به ویژه در حوزههای شعر، موسیقی مقامی و تئاتر خیابانی، با چالشهای جدی روبهرو است. دکتر عالیه مهرابی در گفتگو با خبرنگار ما، از افت محتوایی و ضعفهای شعر معاصر سخن گفت. در همین راستا، رویا اسماعیلیان با هشدار درباره فراموشی موسیقی مقامی، به مشکلات بانوان هنرمند در این حوزه اشاره کرد. همچنین، ژاله کاظمی از کمبود فرصتهای اجرای تئاتر خیابانی و محدودیتهای جشنوارهها انتقاد کرد.
چالشهای شعر معاصر ایران و راهکارهای ارتقاء آن
شعر فارسی در طول تاریخ همواره با فراز و فرودهای بسیاری همراه بوده است و امروز نیز، با وجود تحولات گسترده در حوزههای اجتماعی و فرهنگی، با چالشهایی روبهروست. دکتر عالیه مهرابی، شاعر، ترانه سرا،نویسنده، پژوهشگر ادبی، مدرس دانشگاه، مدیر مؤسسه اوج سیمرغ هنر، مدیر خانه شعر و ادب یزد و صاحب ۲۵ عنوان کتاب، که امسال نیز به عنوان عضو هیأت علمی نوزدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر فعالیت میکند، در گفتوگو با خبرنگار میزهنری به بررسی این چالشها پرداخته است.دکتر مهرابی درباره وضعیت شعر معاصر گفت: «شعر امروز ایران، همچون یک تابلوی خوشرنگ و متنوع است که هر بخش آن، پازلی از ادبیات معاصر را تکمیل میکند. از شعر مشروطه تا امروز، شاهد تغییرات بسیاری در فرم و معنا بودهایم. ظهور شعر دفاع مقدس، که پیشینهای در ادبیات فارسی نداشت، نمونهای از این تحولات است. این نوع شعر، با واژگان، معانی و مضامینی کاملاً جدید، ادبیات ایران را غنیتر کرد. در سطح جهانی نیز، شعر همواره تحت تأثیر پدیدههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بوده است و این رابطه، دوسویه است؛ یعنی همانطور که جامعه بر شعر تأثیر میگذارد، شعر نیز قادر است بر جامعه اثر بگذارد.»
وی در ادامه به ضعف معنا در برخی از آثار معاصر اشاره کرد و گفت: «در برخی دورهها، شاهد افت محتوایی در شعر فارسی بودهایم. بهویژه در حوزه شعر منثور و سپید، نبود چارچوب و اسلوب مشخص، باعث شده است که بسیاری از آثار، سنخیتی با معیارهای نیما، اخوان و فروغ نداشته باشند. این آشفتگی ادبی، ورود افراد غیرمتخصص را به عرصه شعر تسهیل کرده و سطح کیفی آثار را کاهش داده است.»
این پژوهشگر ادبی درباره تأثیر وضعیت نشر بر شعر و ادبیات گفت: «کتاب، زمانی جایگاهی مقدس داشت و داشتن یک کتاب، نشانگر خردمندی و آگاهی بود. اما امروز، با کاهش نظارت بر سطح کیفی آثار، شاهد انتشار کتابهای بیمحتوا و ورود افرادی هستیم که تنها برای رزومهسازی، کتاب منتشر میکنند. این روند، جایگاه کتاب را تضعیف کرده و به اعتبار ادبیات لطمه زده است.»
دکتر مهرابی یکی دیگر از چالشهای شعر معاصر را فاصله گرفتن دانشگاهها از جریانهای ادبی عنوان کرد و گفت: «بسیاری از پایاننامهها و رسالههای دانشگاهی، بدون افزودن نکتهای تازه به دانش ادبی، تنها به تکرار پژوهشهای پیشین میپردازند. ارتباط میان دانشکدههای ادبیات و انجمنهای ادبی قطع شده است و این باعث شده که پژوهشهای دانشگاهی از تحولات شعر معاصر عقب بمانند. از سوی دیگر، سیستم دانشگاهی، تولیدات ادبی و آثار ذوقی شاعران و نویسندگان را به اندازه یک مقاله علمی معتبر نمیداند. این در حالی است که ادبیات، محصول ذوق و خلاقیت است و باید برای تولیدات ادبی، امتیاز و جایگاه ویژهای در نظام دانشگاهی قائل شد.»
وی درباره نقش اجتماعی شعر گفت: «شعر، انعکاس اندیشه، احساس و نگرش شاعر نسبت به جهان پیرامون است. بسیاری از اشعار اجتماعی، بیانگر اعتراض به نابرابریها و نواقص جامعه هستند. در عین حال، شعر میتواند امید ببخشد، حرکت ایجاد کند و تفکر را به تعالی برساند. از همین رو، حمایت از آثار ادبی و فراهم کردن بستر مناسب برای انتشار و عرضه آنها، از اهمیت بالایی برخوردار است.»
دکتر مهرابی در پایان به ارائه راهکارهایی برای ارتقای جایگاه شعر و ادبیات پرداخت و گفت:
1. حمایت از کتابهای ارزشمند ادبی: «بسیاری از آثار فاخر ادبی، به دلیل مشکلات مالی، در انبار ناشران باقی میمانند. اگر کتابهای ادبی توسط شورای کیفی در ادارات ارشاد استانها بررسی شوند و متناسب با سطح کیفیشان خریداری و به کتابخانههای عمومی عرضه شوند، هم آثار ارزشمند معرفی خواهند شد و هم نویسندگان و شاعران از حمایت برخوردار خواهند شد.»
2. تمرکززدایی از فعالیتهای ادبی: «بیشتر رویدادهای ملی و بینالمللی ادبی، در تهران برگزار میشود. اگر امکان برگزاری این رویدادها در استانهای مختلف فراهم شود، شاهد عدالت فرهنگی در این حوزه خواهیم بود.»
3. ایجاد سبد کالای فرهنگی برای خانوادهها: «همانطور که سبد کالای خوراکی برای تأمین نیازهای اساسی مردم وجود دارد، باید سبد ماهیانهای برای محصولات فرهنگی، از جمله کتاب، در نظر گرفته شود. این اقدام، علاوه بر حمایت از شاعران و نویسندگان، باعث افزایش سرانه مطالعه و ترویج فرهنگ کتابخوانی خواهد شد.»
موسیقی مقامی کردهای خراسان شمالی در حال فراموشی؛ مشکلات بانوان هنرمند و ضرورت حمایت
به گزارش میزهنری، موسیقی مقامی کردهای کرمانج خراسان شمالی در حال فراموشی است. این هشدار را رویا اسماعیلیان، خواننده و پژوهشگر موسیقی نواحی، در گفتوگو با خبرنگار ما مطرح کرد و از بیتوجهی به این میراث کهن و مشکلات پیش روی بانوان هنرمند سخن گفت. اسماعیلیان که سابقه حضور در ۲۱ جشنواره بینالمللی را در کارنامه دارد، معتقد است که نبود حمایتهای لازم، موسیقی مقامی این منطقه را به ورطه نابودی کشانده است.
وی در این خصوص گفت: «فعالان موسیقی نواحی نه از نظر مالی و نه از نظر ثبت و ضبط آثار مورد حمایت قرار نمیگیرند و این مسئله در مورد بانوان هنرمند حتی بحرانیتر است. اگر این اساتید حمایت میشدند، میتوانستند شاگردانی تربیت کنند و این هنر را زنده نگه دارند، اما اکنون شاهد از دست رفتن استادان برجستهای هستیم که جایگزینی برایشان وجود ندارد.»
اسماعیلیان با اشاره به نمونههایی از این فقدان افزود: «استاد خانمحمد آدینهپور، از پیشکسوتان موسیقی مقامی خراسان شمالی که درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشت، بدون هیچ حمایتی درگذشت. حتی آرشیوی از آثار او در دسترس نیست و هر آنچه ثبت شده، با امکانات محدود شخصی و به همت افراد عادی بوده است.»
اسماعیلیان در ادامه به حضور کمرنگ بانوان در موسیقی نواحی اشاره کرد و گفت: «در هفتاد سال اخیر، تنها سه بانوی هنرمند در حوزه موسیقی کردی خراسان شناخته شدهاند: بانو شیروانی، بانو جیرستانی و بانو درونگری. در حالی که تنها چند قطعه از جیرستانی و درونگری ثبت شده، بانو شیروانی آثار بیشتری به جا گذاشته اما او نیز با نامی مستعار فعالیت میکرد.»
وی تأکید کرد که عدم وجود آرشیو رسمی برای آثار این هنرمندان، لطمهای جدی به موسیقی مقامی زده است: «این آثار باید ثبت و ضبط شوند، همانطور که زبان کردی خراسانی نیز در معرض فراموشی است. اگر کتابی درباره آن نوشته نشود، این زبان از بین خواهد رفت. موسیقی هم همین سرنوشت را خواهد داشت، مگر آنکه ضبط و حفظ شود.»
این پژوهشگر موسیقی با انتقاد از نبود جشنوارههای ویژه موسیقی بانوان در ایران گفت: «در خارج از ایران، بانوان در جشنوارههای موسیقی نواحی جایگاه مهمی دارند و مورد حمایت قرار میگیرند، اما در ایران نهتنها این اتفاق نمیافتد، بلکه محدودیتهای بسیاری نیز وجود دارد. حتی اگر جشنوارهای برگزار شود، به دلیل نگاه محدودکننده، بسیاری از ملودیهای مقامی امکان اجرا پیدا نمیکنند.»
یکی از مشکلات عمدهای که اسماعیلیان به آن اشاره کرد، شرایط دشوار اجرای زنده برای بانوان است. او در این رابطه گفت: «در برخی کنسرتها، اگر بانویی خواننده اصلی باشد، از او خواسته میشود که با یک مرد همخوانی کند تا مجوز اجرا بگیرد. در نهایت هم صدای خواننده زن آنقدر پایین آورده میشود که عملاً شنیده نمیشود. این مسئله باعث شده بسیاری از هنرمندان زن قید اجرا را بزنند.»
وی با اشاره به تجربه شخصی خود در این زمینه افزود: «در کنسرتی که در نیاوران برگزار کردیم، از من و دخترم، یلدا عباسی، خواسته شد که با یک خواننده مرد همخوانی کنیم. در نهایت، صدای ما چنان کم شد که عملاً بهعنوان خواننده اصلی شنیده نشدیم. این رویکرد نهتنها سابقه هنری ما را زیر سؤال میبرد، بلکه موجب دلزدگی هنرمندان از ادامه فعالیت میشود.»
اسماعیلیان در پایان با تأکید بر اهمیت حفظ و ثبت آثار موسیقی مقامی گفت: «اگر حمایتی صورت نگیرد، موسیقی کردی خراسان و بسیاری از هنرهای اصیل نواحی در معرض نابودی قرار خواهند گرفت. ما به جشنوارهها، آرشیوهای حرفهای و فرصتهای برابر برای بانوان نیاز داریم تا بتوانیم این هنر را به نسلهای آینده منتقل کنیم.»
چالشهای تئاتر خیابانی در ایران؛ نیاز به حمایت و فرصتهای اجرایی بیشتر
به گزارش میزهنری، ژاله کاظمی، فعال حوزه تئاتر خیابانی و تئاتر صحنهای، در گفتوگو با خبرنگار ما، به مشکلات و چالشهای تئاتر خیابانی در ایران پرداخت و بر لزوم حمایتهای ساختاری و فراهمسازی فرصتهای اجرایی مستمر تأکید کرد.کاظمی با اشاره به جایگاه محدود تئاتر خیابانی در ایران اظهار داشت:
«متأسفانه اجرای عمومی این هنر جایگاه مشخصی ندارد و اغلب تنها در چارچوب جشنوارهها دیده میشود. این در حالی است که هنرمندان این حوزه، پس از اجراهای جشنوارهای، با مشکلات متعددی از جمله عدم ثبت رسمی آثار، نبود بروشور و مستندات لازم مواجه هستند. حتی صندوق اعتباری هنر نیز برای ارائه خدمات بیمهای، مدارکی مبنی بر فعالیت حرفهای سهساله درخواست میکند که برای بسیاری از فعالان این حوزه، تهیه چنین مستنداتی دشوار است.»
وی با تأکید بر نبود بسترهای اجرای عمومی تئاتر خیابانی افزود:
«در کانون نمایشگران خیابانی، بیش از ۲۰۰ عضو فعال داریم، اما بسیاری از آنها به دلیل مشکلات اقتصادی و نبود حمایتهای کافی، قادر به ادامه فعالیت در تهران نیستند و به شهرهای خود بازمیگردند. با این حال، در سطح کشور نیز فرصتهای اجرای عمومی بسیار محدود است و بیشتر اجراهای خیابانی به جشنوارههای مقطعی خلاصه میشود.»
این هنرمند همچنین نقد جدی به سیستم مدیریت و داوری جشنوارههای تئاتر خیابانی وارد کرد و گفت:
«ساختار جشنوارهها معمولاً در یک چرخه بسته بین گروههای خاصی میچرخد و این مسئله باعث شده تئاتر خیابانی، بهجای آنکه بستری برای رشد هنرمندان باشد، صرفاً به یک ویترین نمایشی تبدیل شود. درحالیکه این هنر، ظرفیتهای بینظیری برای تعامل مستقیم با مخاطب و پرداختن به مسائل اجتماعی دارد.»
کاظمی با اشاره به دورانهای درخشان تئاتر خیابانی در گذشته تأکید کرد:
«در سالهای گذشته، تلاشهای بیشتری برای توسعه و تثبیت این هنر صورت میگرفت، اما امروز تئاتر خیابانی صرفاً به اجراهای جشنوارهای محدود شده و پس از آن، هیچ حمایتی برای اجرای عمومی وجود ندارد.»
وی در پایان، بر لزوم تدوین سیاستهای حمایتی پایدار تأکید کرد و گفت:
«باید فضایی برای اجرای عمومی این هنر در شهرهای مختلف فراهم شود و تنها به اجراهای محدود جشنوارهای اکتفا نشود. تئاتر خیابانی، بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین گونههای تئاتری، نیازمند حمایت، برنامهریزی و بسترسازی اجرایی مداوم است.»
“سپاس از همراهیتان”