مدیریت فرهنگی بر لبه تیغ؛ بازسازی اعتماد یا تکرار گذشته؟

به گزارش میزهنری، تغییرات مدیریتی اخیر در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی برخی استانها با واکنشهای صریحی از سوی هنرمندان همراه شده است. این اعتراضات، فراتر از یک جابهجایی اداری، به نشانهای از نارضایتی انباشتهشده جامعه هنری تبدیل شدهاند. میزهنری در این یادداشت، ریشههای این اعتراضات، چالشهای پیشروی مدیران جدید و راهکارهای بازسازی اعتماد فرهنگی را بررسی کرده است.
چرا کار به اعتراض کشید؟
آنچه این روزها در برخی استانها دیده شد، حاصل یک نارضایتی ناگهانی نبود، بلکه نتیجه مجموعهای از کاستیها در مدیریت فرهنگی است که طی سالهای اخیر شکل گرفته است. نخستین و شاید مهمترین مشکل، فاصله گرفتن مدیران از جامعه هنری است. بسیاری از هنرمندان احساس کردهاند که مدیران گذشته، نهتنها ارتباط مستمری با آنها نداشتهاند، بلکه در بزنگاههای حساس نیز صدای آنها را نشنیدهاند. نبود تعامل سازنده، کمرنگ شدن حضور مدیران در رویدادهای هنری، و جلسات محدود، به این احساس دامن زده است.
مشکل دیگر، نحوه تخصیص بودجههای فرهنگی و حمایتی است که گاه با شفافیت کافی همراه نبوده و باعث شده برخی هنرمندان و گروههای مستقل، خود را از این حمایتها محروم ببینند. در برخی استانها، هنرمندان از اینکه منابع و امکانات فرهنگی به شکل عادلانه توزیع نمیشود، گلایه دارند. این مسئله، نهتنها بر تولید و اجرای آثار هنری تأثیر گذاشته، بلکه حس تبعیض و نابرابری را نیز تقویت کرده است.
در کنار اینها، نبود یک برنامه مشخص و پایدار برای توسعه فرهنگی، موجب نارضایتی شده است. بسیاری از برنامهها، تحت تأثیر تغییرات مدیریتی، دچار نوسان شده و به نتیجه مطلوب نرسیدهاند. برخی هنرمندان میگویند که مدیران گذشته، بیشتر به اجرای برنامههای مقطعی پرداختهاند تا سیاستگذاریهای بلندمدت که بتواند مسیر رشد فرهنگی را حفظ کند.
مدیران جدید و چالش بازسازی اعتماد
مدیران تازهمنصوبشده اکنون در آزمون بزرگی قرار دارند. آنها یا میتوانند اعتماد ازدسترفته را بازسازی کنند، یا در مسیر مدیران پیشین گام برداشته و در آینده با همان اعتراضات مواجه خواهند شد. نخستین گام، ایجاد یک ارتباط واقعی و بیواسطه با هنرمندان است. دیگر نمیتوان مدیریت فرهنگی را صرفاً از پشت میز اداره کرد. مدیران جدید باید در رویدادهای هنری حضور پیدا کنند، مستقیماً با هنرمندان گفتوگو کنند و از نزدیک در جریان مشکلات و دغدغههای آنها قرار بگیرند.
شفافسازی در تخصیص بودجههای فرهنگی و حمایتی نیز از مهمترین اقداماتی است که میتواند بخش بزرگی از نارضایتیها را کاهش دهد. ارائه گزارشهای دقیق از نحوه توزیع بودجهها و اجرای یک سیستم حمایتی عادلانه، میتواند اعتماد هنرمندان را جلب کند.
علاوه بر این، مدیران جدید باید برنامهای منسجم و پایدار برای توسعه فرهنگی استانها تدوین کنند. این برنامه نباید وابسته به تغییرات مدیریتی باشد، بلکه باید بهگونهای طراحی شود که در هر دورهای، مسیر رشد فرهنگی را حفظ کند.
فرصتی که نباید از دست برود
اعتراضات اخیر، یک پیام روشن برای مدیران جدید دارد؛ جامعه هنری انتظار دارد که مدیریت فرهنگی بر اساس تعامل، شفافیت و تخصص پیش برود، نه روابط و مناسبات اداری و سیاسی. این یک فرصت کمنظیر برای مدیران جدید است تا با اصلاح رویههای گذشته، فصل تازهای در مدیریت فرهنگی کشور رقم بزنند.
اگر این مدیران بتوانند رویکردی مبتنی بر گفتوگو، شفافیت و حمایت عملی از هنرمندان اتخاذ کنند، نهتنها اعتراضات کاهش خواهد یافت، بلکه فضای فرهنگی استانها به سمت پویایی و رشد حرکت خواهد کرد. اما اگر روندهای گذشته ادامه یابد، بعید نیست که در آیندهای نهچندان دور، بار دیگر شاهد اعتراضات مشابه باشیم. حال باید دید مدیران جدید، چگونه این آزمون مهم را پشت سر خواهند گذاشت.