«ای ایران ایران»؛ سرودی برای دل، نه دستور /نگاهی به اثری ماندگار از تورج نگهبان، محمد سریر و محمد نوری

«ای ایران ایران»، سرودیست که نمیکوشد وطن را اثبات کند؛ فقط آن را صدا میزند و همین کافیست برای ماندگاری.
به گزارش میزهنری،به نقل از روابطعمومی خانه موسیقی ایران، در تاریخ موسیقی ملی ایران، سرودهایی هستند که نهتنها برای یک دوره، بلکه برای یک حس مشترکِ تاریخی ساخته شدهاند. آثاری که فراتر از فضای رسمی و مناسبتهای تقویمی، در عمق خاطرات مردم جا میگیرند. «ای ایران ایران» با ترانهای از تورج نگهبان، آهنگسازی محمد سریر و اجرای محمد نوری، از همین جنس است: سرودی آرام و ملی، بیفریاد اما ماندگار.
تورج نگهبان؛ وطندوستی بدون شعار
شعر این قطعه، برخلاف بسیاری از سرودهای رسمی آن دوره با زبانی آرام، شاعرانه و انسانی آغاز میشود:
ای ایران ایران! دور از دامان پاکت
دستِ دگران، بد گهران
ای عشق سوزان! ای شیرینترین رویای من
تو بمان؛ در دل و جان…
تورج نگهبان که بیشتر با ترانههای پاپ در دهههای پیش از انقلاب شناخته میشد، در این اثر، چهرهای دیگر از خود نشان داد: شاعری که بدون آنکه به شعار پناه ببرد، وطن را به مثابهی مادر، خاک و خاطره صدا میزند.
این شعر با مفاهیم روشنی چون غرور ملی، صلحطلبی، مهر به سرزمین و همبستگی اجتماعی پیش میرود، اما هرگز به دام تعصب یا نفرت نمیافتد. هیچ دشمنی را نام نمیبرد، هیچ پرچمی را بالا نمیبرد؛ بلکه وطن را از زاویهی احساس مشترک انسانها میبیند.
محمد سریر؛ ملودیای برای زمزمه
اگر شعر، نگهبان بنیان احساسی این سرود است، محمد سریر ستون موسیقایی آن را بنا میکند. آهنگسازی این اثر در عین سادگی، سرشار از حس، لطافت و وقار است. سریر در اینجا نه به دنبال حماسهسازی، بلکه در پی ساختن لحنی تأملبرانگیز است؛ چیزی که هم قابل اجرا در مدرسه باشد، هم در جشن ملی و هم در دلِ مهاجرت و تنهایی، زمزمه شود.
موسیقی «ای ایران ایران» از فرمهای کلاسیک غربی یا دستگاههای سنتی ایرانی فاصله نمیگیرد، اما در عین حال خود را درگیر پیچیدگی نمیکند. آنچه برجسته است، قابلیت همخوانی و ماندگاری ملودی در ذهن مخاطب است؛ ویژگیای که در کمتر سرود وطنی بهخوبی این اثر دیده میشود.
سریر نشان میدهد که چگونه میتوان با زبانی ساده، اما کیفیتی عمیق و فرهنگی، اثری ملی خلق کرد. این آهنگساز، در دورانی که بسیاری به موسیقی شعاری یا نظامی گرایش داشتند، مسیری متفاوت برگزید: ملودیِ نرم و گفتمانی، نه فرمانی.
محمد نوری؛ صدایی که از دل مردم میآید
صدای محمد نوری، قلب تپندهی این سرود است. صدایی که نه از تریبون قدرت، نه از صحنههای رسمی، بلکه از دلِ تجربههای مردمی برمیخیزد. نوری، در اجرای این اثر، استادانه از زیادهگویی، فشار صوتی یا نمایش فاصله میگیرد.
او وطن را نمیخواند، بلکه با وطن گفتوگو میکند؛ بیتکلف، آرام، پراحساس. لحن او بیش از آنکه یادآور خوانندهای روی صحنه باشد، یادآور معلمیست در کلاس، یا پدری در خانه.
او کسیست که میداند وطن را نباید با پرچم تعریف کرد، بلکه با حس درونی، با زبان صلح، با آغوش.
بههمین دلیل است که صدای نوری در حافظهی جمعی مردم ایران، بهویژه دهههای ۶۰ و ۷۰ با مفهوم «وطن» گره خورده است.
خاطرهای جمعی، بدون تاریخ مصرف
در سالهایی که ایران درگیر تحولات گسترده اجتماعی و فرهنگی بود، سرود «ای ایران ایران» با کمترین تظاهر، در دل مردم جا گرفت. این سرود نه متعلق به جریانهای سیاسی بود، نه بهعنوان سرود رسمی در مناسبتها تحمیل میشد، نه با تبلیغات دولتی پیش میرفت و شاید همین غیررسمی بودن، دلیل رسمی شدنش در قلب مردم بود.
در مدرسه، زنگ آغاز هفته را با این سرود آغاز میکردیم؛ در برنامههای تلویزیونی، همراه با تصاویر پرچم یا نقشه ایران، این نغمه را میشنیدیم؛ در مهاجرت، وقتی دلتنگ میشدیم، این قطعه را زمزمه میکردیم و حتی امروز، در روزگار بازبینی هویت، همچنان میتوانیم به آن بازگردیم، بدون احساس کهنگی یا تکرار.
سرودی برای ماندن
»ای ایران ایران» اثریست که حاصل همنشینی سه نام بزرگ است:
ترانهای از تورج نگهبان، سرشار از خرد و لطافت؛ آهنگی از محمد سریر، آشنا، آرام، عمیق و صدایی از محمد نوری، انسانی، گرم و بیادعا.
در جهانی که سرودها اغلب برای قدرت نوشته میشوند، این اثر برای دل نوشته شد. نه برای تهییج، بلکه برای یادآوری؛ نه برای یک روز، بلکه برای یک زندگی.
«ای ایران ایران»، سرودیست که نمیکوشد وطن را اثبات کند؛ فقط آن را صدا میزند و همین کافیست برای ماندگاری.