اخبارسینما و تئاتر

فیلم‌کوتاه فقط با تصویرزیبا زنده نمی‌ماند / رمز و رازهای پرداخت روایت

نشست نقد و بررسی هفتمین جلسه از فصل دهم پاتوق فیلم کوتاه با حضور «امیرقادری» و به میزبانی «سعید نجاتی» فیلمساز و میزبان برگزار شد.


به گزارش میزهنری،به نقل از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، در این جلسه، فیلم‌های کوتاه «زمرد» ساخته مجتبی اسماعیل‌زاده، «کم‌وبیش نامرئی» ساخته ترانه اسماعیلیان، «کورسو» ساخته علی تصدیقی، «نیچیر» ساخته کیوان شمشیربیگی از ایران و فیلم کوتاه «عزیزم» ساخته کریستینا سانچز از کشور کلمبیا روی پرده رفت و در ادامه امیر قادری منتقد سینمایی همراه با سعید نجاتی به‌عنوان فیلمساز و میزبان برنامه با کارگردانان این آثار به گفت‌وگو نشستند.
پس از نمایش فیلم‌های کوتاه هفتمین جلسه از فصل ده پاتوق فیلم کوتاه، کتاب « هنر فیلم کوتاه داستانی» توسط سعید نجاتی به مخاطبان معرفی شد. در این کتاب که توسط انتشارات انجمن سینمای جوانان ایران و انتشارات آبان به چاپ رسیده، نمابه نمای ۹ فیلم کلاسیک مدرن بررسی شده است.

چرا کارگردان «زمرد» ادامه سینمای شخصی را ترجیح می‌دهد؟

امیر قادری منتقد سینما با اشاره به نقاط قوت اثر گفت: یکی از امتیازهای این فیلم آن است که کارگردان از نظر فنی به‌خوبی کار خود را می‌شناسد. کسی که این فیلم را ساخته، توانایی ساخت فیلم بلند یا سریال را هم دارد و مشخص است کارش را جدی می‌گیرد. فیلم از نظر تدوین، قاب‌بندی، نورپردازی و طراحی صحنه بسیار دقیق و حساب‌شده است و انتخاب بازیگر نقش اول نیز درست انجام شده است.
وی افزود: با این حال، آثاری که بیش از اندازه بر جنبه‌های بصری و میزانسن متمرکز می‌شوند، گاه در روایت دچار مشکل می‌شوند. در «زمرد» نیز ایده‌ی مرکزی فیلم ظرفیت بیشتری برای پرداخت داشت و می‌شد با ظرافت‌های روایی آن را پررنگ‌تر کرد. به نظر من، فیلم در نسخه‌ای کوتاه‌تر نیز می‌توانست مؤثر باشد و حتی ریتم بهتری پیدا کند.
در ادامه، مجتبی اسماعیل‌زاده کارگردان «زمرد» با قدردانی از نقدها اظهار داشت: این فیلم پس از سال‌ها فاصله نسبت به دو اثر نخست من ساخته شد و شاید به همین دلیل بخشی از انرژی اولیه‌اش از دست رفت. در واقع، ما فیلم را برای دو سه سکانس پایانی‌اش می‌سازیم اما رسیدن به آن نقطه همیشه ساده نیست. با این حال، تلاش کردم جهان شخصی خودم را دنبال کنم و فیلم را در ژانر ملودرام فانتزی بسازم؛ ژانری که در سال‌های اخیر کمتر مورد توجه فیلمسازان ایرانی بوده است.
وی افزود: در سال‌های گذشته بیشتر فیلم‌ها به سمت آثار اجتماعی و فضای فرهادی‌وار رفته‌اند، چون جشنواره‌های جهانی استقبال بیشتری از آن‌ها دارند. اما من هیچ‌وقت علاقه‌ای به این مسیر نداشته‌ام و نمی‌خواهم داشته باشم. ترجیح می‌دهم سینمای شخصی خودم را ادامه بدهم.

«کورسو» و ایده‌ای که در نقطه تأثیرگذار آشکار نمی‌شود
علی تصدیقی، کارگردان «کورسو» در سخنانی اظهار داشت: شغل اصلی من در سینما جلوه‌های بصری و اصلاح رنگ در لابراتوار دیجیتال است و حدود ۱۷ تا ۱۸ سال است که در این حوزه فعالیت می‌کنم. تاکنون روی بیش از ۶۰ فیلم سینمایی کار کرده‌ام. فیلم‌سازی، به‌ویژه در قالب فیلم کوتاه، برای من بیشتر جنبه تجربه دارد. راستش را بخواهید سواد خاصی برای ساخت فیلم کوتاه نداشتم، اما داستان این فیلم برایم جالب بود.
وی افزود: در مقطعی که تصمیم داشتم نخستین فیلم بلندم را بسازم، بنیاد فارابی تأکید داشت که ابتدا باید فیلم کوتاه ساخته و تأییدیه دریافت شود. پیش‌تر یک فیلم کوتاه و یک فیلم بلند ویدئویی ساخته بودم و تصور می‌کردم می‌توانم مستقیم وارد ساخت فیلم بلند شوم. اما برای دریافت مجوز، ناچار شدم یک فیلم کوتاه دیگر بسازم و این فیلم در واقع در یک روز نوشته و ساخته شد. قصه آن هم برآمده از تجربه شخصی‌ام بود؛ «کورسو» یک روز از زندگی خانواده‌ای است که با چنین بحرانی دست و پنجه نرم می‌کنند.
ادامه این نشست، امیر قادری منتقد سینما با بیان این‌که ضعف در پرداخت ایده مرکزی در بسیاری از فیلم‌های کوتاه به چشم می‌خورد، تصریح کرد: فیلم کوتاه باید در زمان محدود خود به‌یکباره مخاطب را درگیر کند. این موضوع در فیلم‌های به نمایش درآمده چندان رعایت نشده بود و در فیلم «کورسو» هم ایده اصلی در نقطه تأثیرگذار به‌خوبی آشکار نمی‌شود. با این حال، از نظر فنی کارگردان توانایی خود را نشان داده و قاب‌بندی‌ها و فضاسازی‌های مناسبی در برخی صحنه‌ها وجود داشت.
وی اضافه کرد: البته در بخشی از فیلم، برخی پلان‌ها اضافه به نظر می‌رسید و رفت‌ و‌‌ برگشت‌های شخصیت اصلی بدون دلیل قانع‌کننده طولانی شده بود. هرچند این مسئله با توجه به شرایط ساخت فیلم و الزام به دریافت مجوز قابل توجیه است. در مجموع می‌توان گفت فیلم مخاطب خاص خود را دارد و اگر درست عرضه شود، در همان حوزه اثرگذاری خود موفق خواهد بود.

همچنین سعید نجاتی، کارشناس و میزبان نشست، اظهار داشت: اگر تمرکز فیلم روی مواجهه مستقیم شخصیت با مادر و انتقال پاسخ پزشک قرار می‌گرفت، بخش‌های طولانی پرسه‌زنی کوتاه‌تر می‌شد و تأثیرگذاری بیشتری بر تماشاگر داشت. با توضیحات کارگردان، بسیاری از پلان‌هایی که در ابتدا بی‌هدف به نظر می‌رسیدند، معنا پیدا کردند. با این حال، تماشاگر باید این معنا را در دل روایت دریافت کند نه در توضیح بیرونی.
کیوان شمشیربیگی و ترانه اسمائیلیان کارگردانان فیلم‌های «نیچیر» و «کم‌وبیش نامرئی» در این جلسه حضور نداشتند.

«نیچیر» و یک خلاقیت ویژه
امیر قادری، منتقد سینما، در ارزیابی خود از فیلم کوتاه «نیچیر» به تأثیرپذیری اثر از سینمای کوتاه کلاسیک ایران، به‌ویژه آثار ابراهیم گلستان، اشاره می‌کند. او معتقد است که فیلم در عین بهره‌مندی از این پیشینه، توانسته است خلاقیت ویژه‌ای از خود نشان دهد؛ به‌خصوص در شیوه روایت از طریق دیوارنوشته‌ها، که به باور او رویکردی جذاب و بدیع در تعریف داستان است.
قادری همچنین به جنبه‌های فنی اثر پرداخته و کیفیت کارگردانی، نورپردازی و استفاده از دوربین را «خوب و قابل قبول» توصیف می‌کند. به گفته او، ایده مرکزی فیلم ــ یعنی بازخوانی تاریخ روایتگری بشر از دوران دیوارنگاره‌ها تا امروز ــ از نقاط قوت اثر محسوب می‌شود. او تأکید می‌کند که انسان ذاتاً موجودی داستان‌گوست و این فیلم بار دیگر اهمیت این حقیقت را یادآوری می‌کند.

«کم‌وبیش نامرئی» و ایده‌ای که می‌توانست پررنگ‌تر باشد
امیر قادری در ارزیابی خود از فیلم بعدی این جلسه گفت: از میان تمام فیلم‌هایی که امروز دیدم، با وجود اینکه برخی از نظر کیفیت ساخت و پرداخت در سطح بالاتری قرار داشتند، فیلم «کم و بیش نامرئی» بیش از همه بر من تأثیر گذاشت. نکته‌ای که به نظر من جای بحث دارد، استفاده از زبان سینما در روایت بود. به‌ویژه در بخش آغازین فیلم، تحولی که در رابطه زن و مرد باید شکل می‌گرفت به‌درستی در تصویر بازتاب پیدا نکرد. اگر ایده اصلی فیلم بر این محور متمرکز می‌مانْد که مرد، زن را نمی‌بیند و این نادیده‌گرفتن در طول روایت برجسته می‌شد، شاید اثرگذاری بیشتری داشت.
او ادامه داد: از طرفی انتخاب بازیگران بسیار درست بود و با کیفیت و باورپذیری نقش را ایفا کرد و این نکته‌ای است که نمی‌توان از آن گذشت. در مجموع فیلم به لحاظ فنی و اجرایی اثری موفق و قابل اعتناست.
سعید نجاتی نیز در ادامه گفت: انتخاب ساختار آغاز و پایان یکدست ـ که در اصطلاح سینمایی به آن بریکینگ می‌گوییم؛ انتخابی درست و قابل توجه است. با این حال، درباره خط فرعی قصه، به‌ویژه بخش مربوط به پذیرش یا عدم پذیرش زن در تست بازیگری، پرسشی برایم ایجاد شد. شاید اگر این موقعیت به شکل دیگری طراحی می‌شد ؛ مثلاً با تعلیقی که نتیجه تست را به آینده موکول می‌کرد ـ ارتباط بیشتری با درون‌مایه اصلی پیدا می‌کرد.

چندلایگی در صحنه‌های محدود «عزیزم»

سعید نجاتی در ارزیابی خود از فیلم کلمبیایی «عزیزم» به شیوه روایت آن اشاره کرد و گفت: این نوع قصه‌گویی در سینمای کوتاه ما بسیار رایج است و در بسیاری از جشنواره‌های بین‌المللی، از جمله کن، نیز با استقبال بیشتری مواجه می‌شود. در «عزیزم» روایت ساده و بدون اغراق، به خوبی موضوعی آشنا و ملموس را بازتاب می‌دهد؛ از رقابت میان فرزندان گرفته تا احساس کمبود و نیاز به توجه. این‌ها مسائلی هستند که در جامعه ما هم وجود دارد و اگرچه در تلویزیون به شکل اغراق‌آمیز و غیرواقعی نمایش داده می‌شوند، در این فیلم کوتاه به شکلی صادقانه و ملموس ارائه شده‌اند. نقطه قوت فیلمساز این است که بدون استفاده از اغراق‌های مرسوم یا تکنیک‌های نمایشی پیچیده، توانسته است رابطه انسانی و خانوادگی را به تصویر بکشد.
امیر قادری نیز به جنبه‌های فنی و بصری اثر پرداخت و بیان کرد: با وجود اینکه نمی‌توان گفت امکانات تولید «عزیزم» بیش از فیلم‌های کوتاه دیگر بوده، اما نحوه بهره‌گیری از فضا و عمق میدان در آن قابل توجه است. فیلمساز توانسته است در صحنه‌های محدود و حتی در فضاهای بسته، چندلایه‌گی ایجاد کند؛ به‌گونه‌ای که همزمان با پیشبرد دیالوگ‌ها، جزئیات پس‌زمینه نیز زنده و معنادار باقی می‌ماند. این مهارت به ابزارهای پرهزینه‌ای چون کرین یا نورپردازی‌های خاص وابسته نیست، بلکه ناشی از نگاه دقیق و حرفه‌ای فیلمساز است. در همین زمینه می‌توان گفت فیلم از بسیاری آثار مشابه در سینمای کوتاه ایران جلوتر عمل کرده است.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *